اشارات نظر – اجرای خصوصی محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی
در تصنیف پایانی، لطفی با خواندن شعر شجریان را همراهی میکند.
سپاس فراوان از بهنود عزیز برای طراحی کاور
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
این همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ار، نه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچهی عقل
هرکجا نامهی عشق است، نشان من و توست
بنشین به یادم شبی
ترکن از این می لبی
که یاد یاران خوش است
یاد آور این خسته را
این مرغ پر بسته را
یاد بهاران خوش است
مرغی که زد نالهها
در قفس هر نفس
عمری زد از خون دل
نقش گل بر قفس
یاد باد
داد داد عارف با داغ دل زاد
ای بلبلان
چون در این چمن
رفت ز گل اثر
زین پاییز یاد آرید
چون بر دمد
آن بهار خوش
در کنار گل
از ما نیز یاد آرید
داد داد عارف با داغ دل زاد
عارف اگر از عشق گل
جان خسته بر باد داد
بر بلبلان درس عاشقی
خوش در این چمن یاد داد
گر بایدت دوباره گل ای یار
پروا مکن چون به جان از سر
از خود آزاد
داد داد عارف با داغ دل زاد