یار آشنای ما
اجرای خصوصی در شور
شنبه ۲۲ تیرماه ۶۴
تار: جلیل #شهناز
خواننده: علیاصغر #شاهزیدی
دکلمه: منوچهر قدسی
شهناز بزرگوار این جاست
آن خالق شاهکار اینجا ست
شهناز خدای شور و حال است
با ذات خداش اتصال است
چون زخمه به چنگ مینوازد
از من، منِ دیگری بسازد
من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
بپرس حال من آخر چو بگذری روزی
که چون همیگذرد روزگار مسکینم
ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
که بی وجود شریفت جهان نمیبینم
ضرورتست که عهد وفا به سر برمت
و گر جفا به سر آید هزار چندینم
نه هاونم که بنالم بکوفتی از یار
چو دیگ بر سر آتش نشان که بنشینم
بگرد بر سرم ای آسیای دور زمان
به هر جفا که توانی که سنگ زیرینم
هنر بیار و زبان آوری مکن سعدی
چه حاجتست بگوید شکر که شیرینم