کنسرت بداههنوازی در دستگاه همایون
تار: محمدرضا #لطفی
تنبک: محمد #قوی_حلم
کلن 1990
تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم
وزین سرگشته مجنون چه می خواهی نمیدانم
در این درگاه بیچونی همه لطف است و موزونی
چه صحرایی چه خضرایی چه درگاهی نمیدانم
ز رویت جان ما گلشن بنفشه و نرگس و سوسن
ز ماهت ماه ما روشن چه همراهی نمیدانم
************
هنوز عشق تو امید بخش جان من است
خوشا غمی که ازو شادی جهان من است
شبی در آینهی من رخت چراغ افروخت
بیا بیا که درین ظلمت دروغ و ریا
فروغ روی تو آرایش روان من است
نمی رود ز سرم این خیال خون آلود
که داس حادثه در قصد ارغوان من است
حکایت غم دیرین به عشق گفتم، گفت
هنوز این همه آغاز داستان من است
ز آشیان من آواز عشق میآید
که سایه مرغ غزل خوان آشیان من است