این کتاب نام ترجمه ای است از کتابThe Decline and Fall of Practically Everybody «چنین کنند بزرگان» نام کتابی است از «ویل کاپی» و با ترجمه ی «نجف دریابندری» که با زبانی طنز و شیوا به بررسی برخی شخصیت های مهم در تاریخ جهان می پردازد. این کتاب را باید تلفیقی از حقیقت و طنز دانست. آن جا که سرگذشت بزرگانی چون «خئوپس»، «اسکندر کبیر»، کریستوف کلمب»، «کلئوپاترا» و... با شکسته شدن قواعد زبان مرسوم در کتب تاریخی، با لحنی دلنشین روایت شده است. آنچه در مورد این کتاب گفتنی است، گذشته از ترجمه ی مثل همیشه استادانه و درخشان دریابندری، طنز خوش ساختی است که در صفحات این اثر به چشم می خورد. طنزی قوی که گاهی وادارت می کند قهقهه بزنی و این خود نشانه ی قدرت قلم نویسنده است. طنز موجود در این کتاب آن قدر قدرتمند و جریان ساز است که رد پایش را امروز می شود در آثار و نوشته های بسیاری از طنز نویسان نامی ایران هم دید. این اثر حاوی داستانهایی از شخصیتهای برجستهای چون خئوپس یا خوفو (نام فرعون مصر)؛ پریکلس (بزرگترین سیاستمدار یونان باستان در دوره تمدن آتن از 461 تا 429 پیش از میلاد)؛ اسکندر کبیر (اسکندر سوم مقدونی به سال 356 پیش از میلاد)؛ هانیبال (رومولوس از پسران هاملیکار وبناکننده شهر رم)؛ کلئوپاترا (کلئوپاترای هفتم، ملکه مصر، دختر بطلمیوس هشتم)؛ نرون (پسر اگریپینای کوچک و کنئوسدومیتیوسآهنوباروبوس به سال 37 میلادی)؛ آتیلا (پسر مونزوک زشترو، پادشاه هومونها از شبه جزیره بالکان به سال 395 میلادی)؛ کریستف کلمب (به سال1452؛ کاشف قاره ای جدید)؛ لوکرتزیابورجا (بانوی عصر رنسانس و متولد 1480)؛ فردریک کبیر (یا فردریک دوم، سومین پادشاه کشور پروس)؛ کاترین کبیر (امپراتور آلمانی الاصل روسیه)؛ پطر کبیر (تزار روسی)؛ شارلمانی (یا شارل کبیر امپراتور قرون وسطی)؛ ساوونارولا (امپراتوری در شهر فلورانس شبه جزیره ایتالیا مربوط به 5 قرن پیش)؛ است. در مقدمه اثر، مترجم خود را نه تنها پایبند به هیچ اصلی نکرده بلکه اصل امانت در ترجمه را نیز زیر پا گذاشته و خود را برای مواجهه با هر انتقادی آماده کرده است. وی انتشار این کتب را فرصت مساعدی میبیند برای همه کسانی که احیاناَ همیشه منتظر بودهاند تا نویسنده این سطور خود را در وضع نامساعدی قرار دهد. همچنین در مقدمه این کتاب اشاره شده است که قطعات فراوانی از متن اصلی ساقط شده و جملات و عبارات جعلی فراوانی گنجانیده شده است. همچنین در ضبط فارسی اعلام تاریخی و جغرافیائی هیچ قاعده معینی رعایت نشده و معادل لاتین اعلام نیز در پانویس نیامده است. به علاوه، مترجم از شفافسازی ذهن خوانندگان خودداری کرده به طوری که خواننندگان ناچار هستند طبق معمول با ذهنی تاریک به خواندن کتاب بپردازند. مترجم اسم کتاب را نیز تغییر داده است و همچنین ممکن است فکر و حواس خواننداگان زیرک را هم پرت کند. بنابر نظر برخی اعضاء باشگاه، این کتاب مبین این مطلب است که شاید بتوان به سادگی وقایع تاریخی را هجو کرده و یا حتی به زبانی آمیخته با طنز، تلمیح و اشاره سخن گفت. این اثر به نوعی طنز تاریخی است که با قلم هنرمندانه دریابندری، اتفاقات جدی تاریخی با برچسبی طنزآمیز بیان شده است. شاید لازم باشد مطالعهای تطبیقی در مورد اثر ترجمه و اصلی انجام شود تا تکلیف خواننده در رابطه با قضاوت این اثر راجع به واقعی بودن یا نبودن آن معین شود. به نظر اعضای این باشگاه، به طور کلی رویکردی انتقادی نسبت به شخصیتهایی که بهعنوان اسطورههای تاریخی بودهاند و کمتر کسی شهامت نزدیک شدن به آنها را دارد، منجر میشود تا تصور بتگونه افراد از شخصیتهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی به یکباره فرو ریزد و ذهنیت خوانندگان را دستخوش تغییر کند. انتشار آثاری مشابه این کتاب میتواند لبه تیز انتقاد را به سمت دیگر شخصیتها و اسطورهها (حتی داخلی) نیز فرا بخواند. اما از سوی دیگر مترجم، اثری تاریخی و طنزآمیز را با استفاده از استعارهها، کنایهها و تمثیلهای ایرانی، به شکلی ارائه کرده که برای خوانندگان ایرانی بسیار متفاوت و ویژه شده و این نکته بارز، برجسته و به زعمی جذاب برای این اثر است. در قطعهای که درباره «هانیبال» نوشته شده، آمده است: «خلاصه دردسرتان ندهم، رومیها و قرطاجنهایها زدند به تیپ هم و میانشان جنگ شد. جنگشان هم بیست سال طول کشید. یعنی از 265 تا 241 ق.م (چنانکه در یکی از فصول گذشته نیز اشاره شد در آن ایام چون هنوز حضرت مسیح متولد نشده بود طبعا تاریخ در جهت عکس حرکت میکرد. فقط بعد از تولد مسیح بود که تاریخ تغییر جهت داد و در خلاف جهت عکس به راه افتاد. معلوم نیست در یک همچون عصری رومیها و قرطاجنهایها چه از جان هم میخواستهاند و چرا زحمت جنگیدن با یکدیگر را بر خود هموار میکردهاند). باری، چون جنگ در هر صورت درگرفت ناچار بودند که اسمی هم رویش بگذارند؛ و برای این منظور اسم «جنگهای پیونیک» را انتخاب کردند. حالا هیچ مهلت ندهید من حرفم را بزنم، هی بپرسید پیونیک یعنی چه؟»