خانه دلتنگ غروبی خفه بود؛ شعر تاسیان از دفتر شعر راهی و آهی📜سایه، هوشنگ ابتهاج
زهینه [زندگی بهینه]

خانه دلتنگ غروبی خفه بود؛ شعر تاسیان از دفتر شعر راهی و آهی📜سایه، هوشنگ ابتهاج

2020-10-29

خانه دلتنگ غروبی خفه بود

مثل امروز که تنگ است دلم

پدرم گفت چراغ

و شب از شب پُر شد

من به خود گفتم

یک روز گذشت

مادرم آه کشید

زود برخواهد گشت

ابری آهسته به چشمم لغزید

و سپس خوابم برد

که گمان داشت که هست این همه درد

در کمین دل آن کودک خرد؟

آری آن روز چو می رفت کسی

داشتم آمدنش را باور

من نمی دانستم معنی هرگز را

تو چرا بازنگشتی دیگر؟

اِکولالیا در اینستاگرام

آه ای واژه ی شوم

خو نکرده ست دلم با تو هنوز

من پس از این همه سال

چشم دارم در راه

که بیایند عزیزانم آه…

هوشنگ ابتهاج


شعر « تاسیان » از دفتر شعر راهی و آهی

Comments (3)

More Episodes

All Episodes>>

Get this podcast on your phone, Free

Creat Yourt Podcast In Minutes

  • Full-featured podcast site
  • Unlimited storage and bandwidth
  • Comprehensive podcast stats
  • Distribute to Apple Podcasts, Spotify, and more
  • Make money with your podcast
Get Started
It is Free