ردیف افشاری، اجرای محمدرضا شجریان
معرفی گوشههای خوانده شده:
درآمد(تا ۱:۳۷)
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
جامه دران(۱:۳۷ تا ۳:۱۰)
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
اَبُل (۳:۱۰ تا ۳:۵۷)
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
عراق (۳:۵۷ تا ۵:۱۵)
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
حزین (۵:۱۵ تا ۶:۱۳)
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور ن...
ردیف افشاری، اجرای محمدرضا شجریان
معرفی گوشههای خوانده شده:
درآمد(تا ۱:۳۷)
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
جامه دران(۱:۳۷ تا ۳:۱۰)
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
اَبُل (۳:۱۰ تا ۳:۵۷)
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
عراق (۳:۵۷ تا ۵:۱۵)
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
حزین (۵:۱۵ تا ۶:۱۳)
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
نهیب (۶:۱۳ تا ۷:۲۱)
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
رهاب (۷:۲۱ تا ۸:۱۷)
هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
صدری (۸:۱۷ تا ۹:۵۴)
دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
اول دلم را صفا داد، ایینه ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد ، عشق تو خاکستر من
مثنوی (۹:۵۴ تا ۱۴:۲۶)
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
از نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
نی حدیث عشق مجنون می کند
قصه های راه پرخون می کند
آتشست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
(۱۴:۲۶ تا ۱۶:۲۸)
حال خونین دلان که گوید باز
و ز فلک خون خم که جوید باز
شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگر بروید باز
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت به ما که گوید باز
هر که چون لاله کاسه گردان شد
زین جفا رخ به خون بشوید باز
گرد بیت الحرام خم حافظ
گر نمیرد به سر بپوید باز
(۲۸ :۱۶ تا اخر)
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت
دانلود از سایت خصوصی:
Khosousi.com/?p=6567
View more