ناموسپنداری زنان؛ سنتی مقدس یا توجیهی برای زنکشی؟
ناموسپنداری زنان یکی از ابزارهای نیرومند و پنهان مردسالاری است؛ نیروی که نهتنها از طریق کنترل و تملک بدن زن، بلکه از رهگذر تقدیس زن بهعنوان «ناموس»، نظم مردمحور را بازتولید و تقویت میکند. در افغانستان، ناموسپنداری به مفهومی بدل شده است که سالانه صدها زن را قربانی میگیرد، بیآنکه جامعه آن را بهعنوان مساله یا بحران اجتماعی جدی بهرسمیت بشناسد و روی آن درنگ انتقادی کند. در پرتو این گفتمان، مردان حیات نمادین آبرو و اعتبار خویش را بر بدن، زندهگی و سرنوشت زنان بنا مینهند.
زمانی که زن به مثابه «ناموس» تعریف میشود، از عاملیت، فاعلیت و هویت مستقل انسانی از او سلب میگردد. در چنین تصویری، زن نه بهعنوان سوژهای مختار و کنشگر، بلکه به مثابه ابژهای برای اعمال و پاسداری از ارزشهای مردسالارانه تلقی میشود. بدینگونه، زن از جایگاه یک انسان دارای فردیت و حق انتخاب، به مکانی برای عینیت یافتن و بازنمایی هنجارهای مردانه تقلیل مییابد. یکی از مصادیق عینی، خشونتبار و نظاممند این تفکر، «قتل ناموسی» است؛ قتلهایی که عمدتا به دست مردان خانواده با هدف حفظ حیثیت و آبروی خانوادهگی صورت میگیرند. این جنایت اغلب سرپوشیده و در سکوت باقی میماند و تنها موارد انگشتشماری از آنها رسانهیی میشود.
در این پادکست روزنامه ۸صبح، به بررسی ابعاد مختلف ناموسپنداری، زنکشی، جلوهها، دلایل و راهکارهای آن میپردازیم. از مهمانان در این بحث میپرسیم که مصادیق عینی و روزمره ناموسپنداری در جامعه ما کداماند؟ چه زبان، گفتمان و روایتی این پدیده را نهادینه و عادیسازی کردهاند؟ ساختارهای قدرت اجتماعیای که به بازتولید و بقای این خشونت دامن میزنند، کداماند؟ و مهمتر از همه، چرا با وجود گستردهگی و عمق این بحران، ناموسپنداری هنوز بهمثابه یک مساله اجتماعی نیازمند واکاوی جدی مطرح نشده است؟
برای دریافت پاسخ به این پرسشها، ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.