مهرزاد میرزایی در جلسه دوم خواندن مناقب شیخ اوحدالدین کرمانی چهار حکایت برایمان خواند. در حکایت اول شرح میدهد که چطور رکنالدین سجاسی در مکاشفهای اوحدالدین را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کرد. در آن زمان اوحد الدین کفشدار خانقاه بود و صوفیان کارهای پست و دشوار را به او حواله میکردند و او هم بی اکراهی انجام میداد. بعد از دو حکایت کوتاه دیگر، در حکایت چهارم خواندیم که شیخ چطور به دنبال غلامش که اسیر گرجیان شده بود به گرجستان رفت و با «تصرف» خود را در دل ملکه آن کشور جا کرد و بالاخره با غلام خود به نزد یاران بازگشت.