هنگامی که زمینلرزه رخ داد، من و دخترم روی نیمکت راحتی دراز کشیده بودیم و کتاب میخوانیدم. با آغاز لرزههای زمین، دخترم دستهایش را دور گردنم حلقه کرد، سپس خودش را از آغوشم رها کرد و در زیر میز پناه گرفت.
او همان روز در مدرسه، آمادگی برای زمینلرزه را تمرین کرده بود. آماده بود و میدانست چهکاری انجام دهد. امّا بسیار ترسیده بود. دستهایش آشکارا میلرزید.
https://amoozak.org/cc8i5