داستان دست‌های گرم، گوش‌های گرم
آوای کتابک

داستان دست‌های گرم، گوش‌های گرم

2021-03-15

تکه‌های درشت برف داشت از آسمون می‌بارید. بادی که می‌وزید هر یک از تکه‌های برف رو با خودش می‌چرخوند و به همه طرف می‌برد و بالاخره اون رو روی زمین یخزده رها می‌کرد. کِلِر، خرگوش صحرایی با گوش‌های دراز، پنجه‌های بلند و دم کرک‌پوش، به دنبال چیزی می‌گشت تا بخوره. در زمستان هویج سبز نمی‌شه؛ به همین خاطر باید به خوردن ساقهٔ گل‌ها، بوتهٔ خشک‌شدهٔ توت‌فرنگی‌ها، و علف‌های خشکیده رضایت می‌داد.


داستان دست‌های گرم، گوش‌های گرم


https://ketabak.org/yk7xv

Comments (3)

More Episodes

All Episodes>>

Get this podcast on your phone, Free

Create Your Podcast In Minutes

  • Full-featured podcast site
  • Unlimited storage and bandwidth
  • Comprehensive podcast stats
  • Distribute to Apple Podcasts, Spotify, and more
  • Make money with your podcast
Get Started
It is Free