داستان ماشین‌های پرسرعت
آوای کتابک

داستان ماشین‌های پرسرعت

2020-12-26

زاک در یک خیابون شلوغ زندگی می‌کرد. از خیابون اون‌ها خیلی ماشین می‌گذشت. مادر زاک بهش گفته بود که مبادا توی خیابون بره. گفته بود که اگه این کار رو بکنه، ممکنه با یک ماشین تصادف کنه و زخمی بشه. مادر زاک هر روز بهش می‌گفت: «زاک، توی خیابون نرو!»

یک روز مامان زاک گفت که باید بره بازار برای خرید. اون زاک رو توی خونه پیش خواهر بزرگش ترینا گذاشت و رفت...


https://ketabak.org/zo43j

Comments (3)

More Episodes

All Episodes>>

Get this podcast on your phone, Free

Create Your Podcast In Minutes

  • Full-featured podcast site
  • Unlimited storage and bandwidth
  • Comprehensive podcast stats
  • Distribute to Apple Podcasts, Spotify, and more
  • Make money with your podcast
Get Started
It is Free