آوازه‌خوان‌های شهر قصه - سوپراسکوپ شماره ۱۲
ادبیات کودکان

آوازه‌خوان‌های شهر قصه - سوپراسکوپ شماره ۱۲

2021-02-16
خیلی خیلی سال پیش، توی یک ده، یک ارباب و زنش خونه‌ای داشتن وتوی خون‌شون خودشون بودن و یک خر، چه خری یک خرکاری و فعال و زرنگ، اسم اون فستر بود، صبح تا شب کار می‌کرد، هر چی گندم توی انبار بودش بار می‌کرد، بارو از راه درازی واسه ارباب نمک‌نشناسش توی آسیاب می‌برد، توی راه عرو عرو عرعر می‌کرد، هرچی سر راهش بود همه رو کر می‌کرد.راستی که من همچون پدرم خر هستمدرخربت توی خرها همه‌جا سر هستم از صبح تا شب‌کاری به‌جز بارندارمبارک‌الله به خودم که یک خر نر هستمکاری از سازمان انتشار مجموعه داستان‌های ناطقشرکت ۴۸...
View more
Comments (3)

More Episodes

All Episodes>>

Get this podcast on your phone, Free

Create Your Podcast In Minutes

  • Full-featured podcast site
  • Unlimited storage and bandwidth
  • Comprehensive podcast stats
  • Distribute to Apple Podcasts, Spotify, and more
  • Make money with your podcast
Get Started
It is Free