فریدون مشیری شاعر و ترانهسرای معاصر در سال ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در تهران و مشهد، و متوسطه را در تهران گذراند. مدتی نیز در دارالفنون تحصیل کرد.
مشیری سرودن شعر را از سالهای جوانی آغاز کرد. نخستین شعرش در نشریه ایران ما که اشعار شاعران معروفی مثل شهریار و نیما را چاپ میکرد، منتشر شد.
در ۱۳۲۳ همزمان با کار در وزارت پست و تلگراف و تلفن برای ادامه تحصیل در آموزشگاه فنی آن ثبتنام کرد. در ۱۳۴۴ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ثبتنام کرد اما به دلیل کار اداری و مشغول بودن به کارهای مطبوعاتی آن را نیمهکاره رها کرد.
از مجلات معروفی که مشیری با آنها کار کرد سپید و سیاه و سخن بود. مهمترین کار مطبوعاتی مشیری سردبیری صفحات فرهنگی مجله روشنفکر از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ بود. در این دوره، او بسیاری از شاعران آیندهدار را به جامعه معرفی کرد نظیر فروغ فرخزاد و منوچهر آتشی که هر دو به شهرت زیادی رسیدند.
در ۱۳۳۴ نخستین مجموعه شعرش به نام تشنه توفان به چاپ رسید.
در مجموعه بعدی، گناه دریا (۱۳۳۵) نیمی از اشعار در قالب چهارپاره و یک شعر آن در قالب نیمایی بود. انتشار گناه دریا صفآرایی و مجادله قلمی موافقان و مخالفان شعر نو را در پی داشت.
مجموعه سوم او در ۱۳۴۰ با نام ابر و چاپ مجدد آن با نام ابر و کوچه در ۱۳۴۶ شامل پنجاه شعر بود از جمله شعر معروف او: کوچه. این مجموعه، اگرچه یک سوم شعرهایش در قالب چهارپاره بود، فریدون مشیری را به عنوان شاعر نیمایی معرفی کرد. نادرپور این مجموعه را به دلیل سادگی زبان و استعاره ستود.
در سال ۱۳۴۱ به عضویت شورای نویسندگان رادیو منصوب شد و در سال ۱۳۵۰ به واحد تولید شورای شعر و موسیقی رادیو پیوست.
شعر مشیری دعوت به مهربانی و عشق است و او یکی از پرخوانندهترین شاعران ایرانی نسل خود به شمار میرود. بسیاری از شعرها و قطعات او برای موسیقی تنظیم شدهاند. در دورهای خودِ مشیری اشعارش را برای موسیقی تنظیم میکرد.
اشعار نخستین مشیری در لحن و استعاره معمولاً رمانتیک است. اکثر اشعار مجموعه تشنه توفان رنج و عذابِ عشق ممنوع و گله از سرسختی معشوق است. دو مجموعه بعدی گناه دریا و ابر و کوچه که شامل یکی از مشهورترین اشعار اوست نیز به نحو وسیعی درباره مسائل عاطفی است.
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
….
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
گرچه با گذشت زمان مشیری اشعار عاشقانه زیادی نسرود با این وجود عشق جسمانی از موضوعات مورد توجه شعر او بود و ظاهر شدن شعر رمانتیک در تمام مجموعه آثار او تا به آخر ادامه یافت. مشخصهای که شعر مشیری بابت آن مورد نقد قرار میگرفت.
اشاره به عناصر و نیروهای طبیعت −پرنده و گل، دریا و آسمان، باد و باران، خورشید و ماه− در شعر مشیری فراوان است. شعرهای طبیعت مشیری گرچه از فضا و اتمسفر شهری محروم نیست اغلب فضای مطلوب و خوب را تصویر میکند. او به نحو گستردهای به تحسین بهار و مظاهر آن میپردازد:
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، بارانخورده، پاک
آسمانِ آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست….
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار!
ستایش ایران و بیان عشق به وطن از دیگر موضوعاتی است که در شعر مشیری نمود دارد:
معنای زنده بودن من با تو بودن است …
آن لحظهای که بی تو سرآید مرا، مباد!
مفهوم مرگ من
در راه سرفرازی تو، در کنار تو
مفهوم زندگیست
معنای عشق نیزدر سرنوشت منبا تو، همیشه با توبرای تو، زیستن
محبوبترین و مشهورترین شعرهای او در قالبهای نیمایی است. برای نمونه شعر «جام اگر بشکست» و «جادوی بیاثر». مشیری هیچگاه به قالب شعر آزاد چیزی نسرود یا دستکم منتشر نکرد.
شعر مشیری در عین نمایش و شرح رنج و درد زندگی، حاکی از شأن و مقامی است که او به رنج و تعب هستی میدهد و بینش پذیرفته او از حیات، حضوری قابل توجه در آثارش دارد. با این روش، مشیری زندگی را ستایش میکند و مروج خوشبینی است، بیآنکه سختیهای حیات را انکار کند.
شعر مشیری اغلب زبان سرراست و خالی از ابهامی دارد. دعوت او به پاسداشت ارزشهای اخلاقی و انسانی صدای ویژهای به او در شعر فارسی معاصر داده است.
بعضی از آثار او:
۱۳۳۴ تشنه طوفان
۱۳۳۵ گناه دریا
۱۳۳۷ نایافته
۱۳۴۵ ابر و کوچه
۱۳۴۷ بهار را باور کن
۱۳۴۷ پرواز با خورشید
۱۳۵۶ از خاموشی
۱۳۶۵ مروارید مهر
۱۳۶۷ آه باران
۱۳۶۹ سه دفتر
۱۳۷۱ از دیار آشتی
فریدون مشیری در سال ۱۳۷۹ در تهران درگذشت.
منابع و مآخذ:
Saeed Rezvani, "Moshiri, Fereydun", Encyclopædia Iranica, online edition, 2013
Create your
podcast in
minutes
It is Free