الهه پیش پیرمرد دعانویس میره که شاید یه راهی باشه که بتونه پارسا رو نگه داره، پیرمرد یه جورایی هیپنوتیزمش میکنه و بعدش یه کروکی به الهه میده و بهش میگه اگه پارسا رو میخوای باید به این آدرس بری. الهه چند روزی ناپدید بوده و بعد از اینکه به خونه برمیگرده حرفای پارسا راجب سمیه اونو به شدت میترسونه، به خاطر همین تصمیم میگیره بزرگترین گوسفند رو به درخواست سمیه بخره اما بعد از مدتی جنازه گوسفندو تو پارکینگ پیدا میکنه. بعدش یه صدای عجیب و غریبی تو دستشویی به الهه میگه چرا جلیل و کشتی؟!؟!؟ الهه پیش خودش به این فکر میکنه که چیشد با جلیل ازدواج کرد و به اینجا رسید، سوال بزرگ الهه همین بود…..
پارسا گم شده و الهه به جلیل زنگ زد اما اون جواب نمیده بعد با فرزان تماس میگیره (تماس بین الهه و فرزان از زبون فرزان در فصل اول قسمت نهم) الهه به سمت چپک حرکت میکنه اما تو راه تصادف میکنه و دیگه چیزی یادش نمیاد…….
نویسنده: رامبد خانلری
گوینگان: پدرام زمانی و یگانه رمضانی
تهیه شده توسط مجموعه اتاق فرار انیگما
سرطان جن - فصل دوم قسمت آخر
سرطان جن - فصل دوم قسمت پانزدهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت چهاردهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت سیزدهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت دوازدهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت یازدهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت دهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت هشتم
سرطان جن - فصل دوم قسمت هفتم
سرطان جن - فصل دوم قسمت ششم
سرطان جن - فصل دوم قسمت پنجم
سرطان جن - فصل دوم اپیزود چهارم
سرطان جن - فصل دوم قسمت سوم
پادکست فارسی سرطان جن - فصل دوم اپیزود دوم
پادکست فارسی سرطان جن - فصل دوم اپیزود اول
پادکست فارسی سرطان جن _ اپیزود پایانی
سرطان جن _ اپیزود پانزدهم
پادکست فارسی سرطان جن _ اپیزود چهاردهم
پادکست فارسی سرطان جن _ اپیزود سیزدهم
Create your
podcast in
minutes
It is Free
Lit Society: Books and Drama
Ex Libris
Write The Book: Conversations on Craft
The Adventures of Sherlock Holmes
The War of the Worlds
Fresh Air
Myths and Legends