الهه مجبوره برای نگه داشتن پارسا پیش پیرمرد دعا نویس بره و در آخر یه کروکی ازش میگیره، الهه که چند روزی غیبش زده بود به خونه برمیگرده و حرفای پارسا درمورد سمیه اونو به شدت میترسونه و باعث میشه اون گوسفند رو برای سمیه بگیره اما بعد از مدتی جنازه گوسفندو توی پارکینگ پیدا میکنه، پارسا ترسیده دما خونه به شدت افت کرده اتفاقای عجیبی برای الهه میوفته مثل اون صدای عجیب و غریب که به الهه میگفت چرا جلیل و کشتی، مثل اون نوشته ی مرموز روی آینه بخار گرفته، الهه که از چیزی سر در نمیاره به جلیل زنگ میزنه اما جلیل جواب نمیده، بعد از حرف زدن با فرزان به سمت چپک حرکت میکنه و توی راه تصادف بدی میکنه که حتی چیزی ازش یادش نمیاد، بعد خودشو پیش دعانویس میبینه و جرعت دیدن سمیه رو پیدا میکنه، سمیه خیلی شبیه پارساس بعد که الهه به خودش میاد میبینه سه هفتس که دادگاه پارسا رو به خداوردیا واگذار کردن و دیگه کاری از دست الهه برنمیاد، الهه که با کلی علامت سوال درگیره به شهروز زنگ میزنه و باهاش قرار ملاقات میذاره که شاید بتونه الهه رو از علامت سوال های ذهنیش خلاص کنه اما شهروزم کاری از پیش نمیبره و بیشتر از الهه چیزی نمیدونه، تو راه برگشت خداوردی خبر بیماری پارسا رو به الهه میده و الهه عصبانی به سمت بیمارستان حرکت میکنه، وقتی به بیمارستان میرسه متوجه میشه که پارسا مرده و جلیل سر الهه دادو بیداد میکنه، الهه که از حرفای جلیل چیزی متوجه نمیشه هنوز نمیخواد باور کنه که پارسا واقعا مرده.
الهه به ملاقات فرزان میره شاید اون بتونه کمکش کنه دیدن اینکه فرزان دیوونه شدن و الان توی دیوونه خونس برای الهه خیلی عجیبه ، فرزان تمام وقتشو به فکر کردن راجب مرگ مهسا سپری میکنه و به الهه میگه مرگ اون تقصیر تو بود چون من کار نمیه تموم تورو تموم کردم، درصورتی که الهه همزاد مهسا رو کشته بود، فرزان به الهه میگه جلیل و برای من بیار همه این اتفاقا زیر سر جلیله، الهه به سمت کروکی که پیرمرد بهش دادن بود میره دیگه تنها امیدش همون کروکیه اما بعد از اینکه میرسه خداوردی رو اونجا میبینه…
خداوردی از الهه طلب بخشش میکنه اما الهه فقط دنبال حقیقته، خداوردی شروع میکنه به تعریف کردن ماجرای جلیل و دلیل رفتنش به چپک، حتی خداوردی ام چیزی از الهه و پارسا نمیدونه و این فقط جلیله که میدونه چه اتفاقی دقیقا افتاده، الهه متوجه میشه که خداوردی به جای جلیل همسرشو کشته.
اتفاقاتی که خداوردی برای الهه تعریف میکنه اینقدر درهمه که الهه رو کاملا گیج کرده، فرزان و الهه دنبال جلیل میگردن اما خداوردی بهشون میگه که رفته چپک…..
نویسنده: رامبد خانلری
گویندگان: پدرام زمانی و یگانه رمضانی
تهیه شده توسط مجموعه اتاق فرار انیگما
سرطان جن - فصل دوم قسمت پانزدهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت چهاردهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت سیزدهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت دوازدهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت یازدهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت دهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت نهم
سرطان جن - فصل دوم قسمت هشتم
سرطان جن - فصل دوم قسمت هفتم
سرطان جن - فصل دوم قسمت ششم
سرطان جن - فصل دوم قسمت پنجم
سرطان جن - فصل دوم اپیزود چهارم
سرطان جن - فصل دوم قسمت سوم
پادکست فارسی سرطان جن - فصل دوم اپیزود دوم
پادکست فارسی سرطان جن - فصل دوم اپیزود اول
پادکست فارسی سرطان جن _ اپیزود پایانی
سرطان جن _ اپیزود پانزدهم
پادکست فارسی سرطان جن _ اپیزود چهاردهم
پادکست فارسی سرطان جن _ اپیزود سیزدهم
Create your
podcast in
minutes
It is Free
Lit Society: Books and Drama
Ex Libris
Write The Book: Conversations on Craft
Great Expectations
Pride and Prejudice
Fresh Air
Myths and Legends