#68 - مردی که ادعا می‌کرد خدا گناهانش را نمی‌گیرد
داستان‌های مثنوی

#68 - مردی که ادعا می‌کرد خدا گناهانش را نمی‌گیرد

2022-04-23
آن یکی می‌گفت در عهد شعیب * که خدا از من بسی دیدست عیب | چند دید از من گناه و جرمها * وز کرم یزدان نمی‌گیرد مرا | حق تعالی گفت در گوش شعیب * در جواب او فصیح از راه غیب | که بگفتی چند کردم من گناه * وز کرم نگرفت در جرمم اله | عکس می‌گویی و مقلوب ای سفیه * ای رها کرده ره و بگرفته تیه | چند چندت گیرم و تو بی‌خبر * در سلاسل مانده‌ای پا تا بسر | زنگ تو بر توت ای دیگ سیاه * کرد سیمای درونت را تباه | بر دلت زنگار بر زنگارها * جمع شد تا کور شد ز اسرارها | گر زند آن دود بر دیگ نوی * آن ...
View more
Comments (3)

More Episodes

All Episodes>>

Get this podcast on your phone, Free

Create Your Podcast In Minutes

  • Full-featured podcast site
  • Unlimited storage and bandwidth
  • Comprehensive podcast stats
  • Distribute to Apple Podcasts, Spotify, and more
  • Make money with your podcast
Get Started
It is Free