کتاب تسلی بخشی های فلسفه شامل شش بخش است که هر بخش در مورد یک فیلسوف و یک راه حل در مواجهه با مشکلی در زندگی است.
نویسنده: آلن دوباتن
برگردان: عرفان ثابتی
گوینده: آرمان سلطان زاده
نشر: ققنوس
شمارِ برگ: ۳۰۳
شش بخش کتاب شامل موارد زیر است:
•سقراط؛ تسلی بخشی در مواجهه با عدم محبوبیت
•اپیکور؛ تسلی بخشی در مواجهه با کم پولی
•سنکا؛ تسلی بخشی در مواجهه با ناکامی
•مونتنی؛ تسلی بخشی در مواجهه با ناتوانی و نابسندگی
•شوپنهاور؛ تسلی بخشی قلب شکسته
•نیچه؛ تسلی بخشی در مواجهه با سختی ها
با خواندن این کتاب از سقراط میآموزیم که عدم محبوبیت را نادیده انگاریم.
اپیکور بی پولی ما را چاره میکند.
سنکا به ما کمک میکند تا بر احساس یأس و ناامیدی غلبه کنیم.
مونتنی راهنمای مناسبی برای درمان ناکارآییهای ماست.
عشاق دلشکسته میتوانند با خواندن آثار شوپنهاور تسلیخاطر یابند.
کسانی که در زندگی با سختیهای زیادی روبهرو هستند با نیچه همذاتپنداری خواهند کرد.
قسمت های خواندنی کتاب:
وقتی عشق ما را در هم شکسته ، تسلی بخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است. فقط یک اشتباه مادرزادی وجود دارد، و آن این است که میپنداریم زندگی میکنیم تا خوشبخت باشیم… تا زمانی که بر این اشتباه مادرزادی پافشاری کنیم جهان پر از تناقض به نظرمان میرسد؛ زیرا در هر قدمی، در مسائل کوچک و بزرگ، مجبوریم این امر را تجربه کنیم که جهان و زندگی قطعا به منظور حفظ زندگی سرشار از خوشبختی آرایش نیافته اند. به همین دلیل سیمای تقریبا همه افراد سالخورده حاکی از احساسی است که ناامیدی خوانده می شود.
سقراط ما را ترغیب می کند که از اطمینان مردم نترسیم، مردمی که نمیتوانند به پیچیدگی های زندگی خود، احترام بگذارند و دیدگاه های خود را بدون دقتی حداقل به اندازه دقت یک کوزه گر (در حرفه خود)، صورت بندی میکنند. آنچه بدیهی و «طبیعی» خوانده می شود به ندرت چنین است. تشخیص این امر باید به ما بیآموزد که دریابیم جهان انعطاف پذیرتر از چیزی است که به نظر میرسد، زیرا دیدگاه های تثبیت شده، اغلب نه از طریق فرایند استدلال بی عیب و نقص بلکه از طریق قرن ها آشفتگی فکری ظاهر شده اند. ممکن است دلایل خوبی برای شکل و وضعیت فعلی امور وجود نداشته باشد.
ممکن است دستیابی به خوشبختی دشوار باشد، ولی موانع آن عمدتا مالی نیستند.
دیگر قسمت هایی از کتاب تسلی بخشی های فلسفه:
به زندگی بهترین و بارورترین انسان ها و ملت ها نگاه کنید و از خود بپرسید آیا درختی که می خواهد سرافراز و پابرجا باشد می تواند با هوای بد و توفان ها روبه رو نشود؟ آیا دشمنی های بیرونی، مقاومت های خارجی، تمام انواع نفرت، حسد، لجاجت، بدگمانی، سرسختی، حرص و خشونت جزو موارد مساعدی نیست که بدون آن ها هیچ چیز حتی تقوی و فضیلت هم نمیتواند چندان رشد کند.
ما شک های خود را فرو می خوریم و از گله پیروی می کنیم، زیرا نمی توانیم خود را پیشگام درک حقایق دشواری بدانیم که پیش از این ناشناخته بوده است.
اپیکور به ویژه این دغدغه را داشت که خود و دوستانش بیاموزند که اضطراب ها و نگرانی های خود دربارهی پول، بیماری، مرگ و امور فراطبیعی را تحلیل کنند. اگر کسی به طور عقلانی به میرایی و فناپذیر بودن بیندیشد، به نظر اپیکور، در مییابد که پس از مرگ چیزی جز فراموشی و نسیان وجود ندارد، و «بیهوده است که از قبل نگران چیزی باشیم که چون فرا میرسد مشکلی نمیآفریند.» بی معناست اگر پیشاپیش از حالتی بترسیم که هرگز تجربه نخواهیم کرد: برای کسی که واقعا دریافته باشد در مرگ هیچ چیز هولناکی وجود ندارد، هیچ چیز هراسناکی در زندگی هم وجود ندارد.
•P o d c a s t : P h i l o S h o w
•T e x t : K a f e b o o k . i r