هوا گرم بود و همهچیز کش میاومد… ماسک میزدیم که ایام به عافیت بگذره، ایام کش میاومد، کتاب میخوندیم جهالت رو بشوره ببره، جهل کش میاومد، با آدمها مدارا میکردیم رابطهها مکدر نشه، موی دماغمون کش میاومد… با سردمدار و پرچمدار مصالحه میکردیم جیب شلوارمون کش میاومد، سفر میرفتیم و عصیانمون رو از شهر دور میکردیم راه کش میاومد…
Create your
podcast in
minutes
It is Free