سينهام ز آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در اين خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمع
(سوز دل بین که ز بسیاری اشکم دل شمع)
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
آشنايان نه غريب است که دلسوز مناند
چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت
خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت
چون پياله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بی می و پیمانه بسوخت
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست ۰۲۷
زلفآشفته و خویکرده و خندانلب و مست ۰۲۶
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست ۰۲۵
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست ۰۲۴
خیال روی تو در هر طریق همره ماست ۰۲۳
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست ۰۲۲
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست ۰۲۱
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست ۰۲۰
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ۰۱۹
ساقیا آمدن عید مبارک بادت ۰۱۸
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت ۰۱۶
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ۰۱۵
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب ۰۱۴
میدمد صبح و کله بسته سحاب ۰۱۳
۰۱۲ ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
ساقی به نور باده برافروز جام ما ۰۱۱
دوش از مسجد سوی میخانه میشد پیر ما ۰۱۰
رونق عهد شباب است دگر بستان را ۰۰۹
ساقیا برخیز و در ده جام را ۰۰۸
Create your
podcast in
minutes
It is Free
پادکست فارسی انسانک | Ensanak
BPLUS بیپلاس پادکست فارسی خلاصه کتاب
پادکست رخ
جافکری | Jafekri
Your Sleep Guru Podcast