غزل نمره ۰۳۲
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان
خدا که صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس (زرکش) قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسيم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دل مسکين من گره مفکن
که عهد با سر زلف گرهگشای تو بست
تو خود وصال (حیات) دگر بودی ای نسيم (زمان) وصال
خطا نگر که دل اميد در وفای تو بست
(هم از نسیم تو روزی گشایشی یابد
چو غنچه هرکه دل اندر پی هوای تو بست)
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
اپیزود چهلوسوم: قایقرانان رودخانهی ولگا
اپیزود چهلودوم: گاهی به آسمان نگاه کن
اپیزود چهلویکم: آتشفشان بیمعناست؟
اپیزود چهلم: تئاتر استالینی
اپیزود سیونهم: آغاز تنهایی
اسپینآفاول: اپیزود شانزدهم تا هجدهم
اسپینآفاول: اپیزود سیزدهم تا پانزدهم
اسپینآف اول: اپیزود دهم تا دوازدهم
اسپینآف اول: اپیزود هفتم تا نهم
اسپینآف اول: اپیزود چهار تا شش
اسپینآف اول: اپیزود صفر تا سه
اپیزود سیوهشتم: گذشته در برابر آینده
اپیزود سیوهفتم: جوونه سر زده
اپیزود سیوششم: آتشفشان را معنی کن
اپیزود سیوپنجم: تصمیم اِما (حجم زیرین کوه یخ)
اپیزود سیوچهارم: اژدهای خفته
اپیزود سیوسوم: سختیگریزی
اپیزود سیودوم: دشواریِ تصمیم (ممکنها_غیرممکنها ۲)
اپیزود سیویکم: تلقین
اپیزود سیام: فاخته
Create your
podcast in
minutes
It is Free
Your Sleep Guru Podcast
Anxiety Slayer™ with Shann and Ananga
Men Do Talk Podcast
The Dr. John Delony Show
Ten Percent Happier with Dan Harris