غزل شماره ۰۲۴
مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست
که به پيمانهکشی شهره شدم روز الست
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبير زدم يکسره بر هرچه که هست
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
کمر کوه کم است از کمر مور آنجا
نااميد از در رحمت مشو ای بادهپرست
بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
زير اين طارم فيروزه کسی خوش ننشست
جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
چمنآرای جهان خوشتر از اين غنچه نبست
حافظ از دولت عشق تو سليمانی شد (یافت)
يعنی از وصل تواش نيست بجز باد به دست
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست ۰۲۰
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ۰۱۹
ساقیا آمدن عید مبارک بادت ۰۱۸
سینهام زآتش دل در غم جانانه بسوخت ۰۱۷
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت ۰۱۶
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ۰۱۵
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب ۰۱۴
میدمد صبح و کله بسته سحاب ۰۱۳
۰۱۲ ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
ساقی به نور باده برافروز جام ما ۰۱۱
دوش از مسجد سوی میخانه میشد پیر ما ۰۱۰
رونق عهد شباب است دگر بستان را ۰۰۹
ساقیا برخیز و در ده جام را ۰۰۸
صوفی بیا که آینه صافیست جام را ۰۰۷
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را ۰۰۶
دل میرود ز دستم ۰۰۵
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را ۰۰۴
اگر آن ترک شیرازی ۰۰۳
صلاح کار کجا و من خراب کجا ۰۰۲
الا یا ایها الساقی ۰۰۱
Create your
podcast in
minutes
It is Free
Good Mood Revolution
این نقطه
Your Sleep Guru Podcast
Anxiety Slayer™ with Shann and Ananga
Men Do Talk Podcast
The Dr. John Delony Show